شما مالک این فایلی که در حال فروش در پوشه است هستید؟ کلیک کنید

مقاله فلسفه حجاب

موضوع : مقاله فلسفه حجاب

توضیح : این فایل به صورت ورد و آماده چاپ می باشد

 فلسفه حجاب

مقدمه:
    سپاس خداي راكه نعمت هاي خويش را بي دريغ به انسان ها هديه كرد و وجود مقدس حضرت ختمي مرتبت رانگين انگشتري خلقت قرار داد و سلسله امامت را دستگير و راهنماي آدميان معيّن فرمود.
و درود به ساحت مقدّس حضرت ولي عصر (عج) آن منجي نهايي بشريت و سلام بر ارواح طيبّه شهداگلگون كفن اسلام .
ريشه ي بيشترانحرافات ديني و اخلاقي نسل جوان را در لابلاي افكار و عقايد آنان بايد جستجو كرد .فكر اين نسل از نظر مذهبي آن چنان كه بايد راهنمايي نشده است.1
هدف گردآورندگان اين مجموعه پرداختن به مساله حجاب است كه افكار و عقايد نسل جوان را به خود مشغول داشته است .
اينكه حجاب چيست و از كجا به وجود آمده و هدف از به وجود آمدن آن چه بوده است بحثي است كه ميتواند ذهن هر انسان حقيقت جو را به خود مشغول كند .
آيا درروزگار فعلي حجاب باعث حفظ حريم زن و مرد مي شود و يا اينكه فرقي به حال جامعهندارد ؟ آيا اعتقاد به مساله حجاب در مياننسل امروز كمرنگ شده است و آيا اعتقاد به حجاب در ميان نسل گذشته بيشتر نبوده است؟
آيا كسي صداي شهيداني را كه ناله بر آوردند به كجا چنين شتابان2نشنيده است ؟
چرا به دختران امروز فاطمه را آن طور كه هست ننموده ايم. چرا صداي فاطمه فاطمه است درجامعه ما گم شده است ؟ فاطمه مظهر تمام زن هاي عفيف عالم است . چرا جوانان ما باكتاب هاي ديني غريبه اند ؟
اين چرا ها و هزاران چراي ديگر(كه مي تواندر باره ي هريك كتابي نوشت)است كه ذهن هر انساني را به خود معطوف مي كند.
بديهي است كه در جامعه ي امروز ، جوان تنها با استدلال مي تواند چيزي را بپذيرد . به زعم ما اين تحقيق مي تواند راه گشاي خوبي براي جوانان باشد .
دراين مختصرسعي شده به مطالبي همچون لزوم پوشيدگي زن در برابر مرد ، علت پوشش ، تاريخچه حجاب وبسياري سوالات ديگر به نحو مقتضي پاسخ گفته شود .
به اميد آنك هتوانسته باشيم گامي هر چند كوچك در جهت وصف صحيح مساله ي حجاب و فوائد آن برداشته باشيم .
و لبيك گوييمبه نداي : هَل مِن ناصِر ينصرني3
«استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش خانم ها یک اصطلاح نسبتاً جدید است.در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقها ستر که به معنای پوشش است به کار رفته است.بهتر بود که این کلمه عوض نمی شد.و ما همیشه همان کلمه پوشش را به کار می بردیم.زیرا همان طور که گفتیم معنای شایع حجاب پرده و اگر در مورد پوشش برده می شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شد که عده زیادی گمان کنند که اسلام خواسته زن ها همیشه در پشت پرده و در خانه محبوس بمانند و بیرون نیاییند.
وظیفه پوشش که برای زن مشخص شده این نیست که از خانه بیرون نروند. زندانی و حبس کردن زن در خانه این نیست در دین اسلام مطرح نیست... . پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و بدن نمایی نپردازد.
استاد مطهری در ادامه تصریح کردند که:
فلسفه پوشش اسلامی به نظر ما چند چیز است.بعضی از آنان جنبه روانی دارد.و بعضی جنبه خانه و خانوادگی و بعضی هم جنبه اجتمایی و بعضی هم مربوط است به بالا بردن احترام زن.و جلوگیری از ابتذال او.حجاب در اسلام از یک میئله مهم تر کلیتر و اساسی تر ریشه می گیرد. و آن این است که اسلام می خواهد انواع التذاذ های جنسی،چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر به محیط قانونی و چه در کادر ازدواج قانونی اختصاص یابد؛اجتماع منحصراً بذای کار و فعالیت باشد.بر خلاف سیستم غربی عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذت جویی های جنسی به هم می آمیزد.اسلام می خواهد این دو محیط را کاملاً از همدیگر تفکیک کند».
لزوم پوشيدگی زن در برابر مرد بيگانه يكی از مسائل مهم اسلامی است . در خود قرآن كريم درباره اين مطلب تصريح شده است . عليهذا در اصل مطلب از جنبه اسلامی نمی‏توان ترديد كرد .
پوشيدن زن خود را از مرد بيگانه يكی از مظاهر لزوم حريم ميان مردان و زنان اجنبی است ، مچنانكه عدم جواز خلوت ميان اجنبی و اجنبيه يكی ديگر از مظاهر آن است . اين بحث را در پنج بخش بايد رسيدگی كرد :
1 - آيا پوشش از مختصات اسلام است و پس از ظهور اسلام از مسلمين به‏ غير مسلمين سرايت كرده است ؟ يا از مختصات اسلام و مسلمين نيست و در ميان ملل ديگر قبل از اسلام نيز وجود داشته است  
2 - علت پوشش چيست ؟ . چنانكه می‏دانيم در ميان حيوانات هيچگونه حريمی ميان جنس نر و جنس‏ ماده وجود ندارد ، آنها آزادانه با يكديگر معاشرت می‏كنند . قاعده اولی‏ طبيعی اين است كه افراد انسان نيز چنين باشند . چه موجبی سبب شده كه ميان جنس زن و مرد حريم و حائلی به صورت‏
پوشيدگی زن يا به صورت ديگر به وجود آيد ؟ .
اختصاص به پوشش ندارد ، در مطلق اخلاق جنسی جای چنين سؤالی هست .
درباره حيا و عفاف نيز همين پرسش هست . حيوانات در مسائل جنسی احساس‏ شرم نمی‏كنند ولی در انسان بالاخص در جنس ماده حيا و شرم وجود دارد .
3 - فلسفه پوشش از نظر اسلام .
4 - ايرادها و اشكالها .
5 - حدود پوشش اسلامی چيست ؟ .
آيا اسلام طرفدار پرده نشينی زن است همچنانكه لغت " حجاب " بر اين‏ معنی دلالت می‏كند ، يا اسلام طرفدار اين است كه زن در حضور مرد بيگانه‏ بدن خود را بپوشاند بدون آنكه مجبور باشد از اجتماع كناره‏گيری كند ؟ و در صورت دوم حدود پوشش چقدر است ؟ آيا چهره و دو دست تا مچ نيز بايد پوشيده شود يا ماورای چهره و دو دست بايد پوشيده شود اما چهره و دو دست‏ تا مچ پوشيدنش لازم نيست ؟ و در هر حال ، آيا در اسلام مسأله‏ای به نام " حريم عفاف " وجود دارد يا نه ؟ يعنی آيا در اسلام مسأله سومی كه نه " پرده نشينی " و " محبوسيت " و نه " اختلاط " باشد وجود دارد يا خير ؟ و به عبارت ديگر آيا اسلام طرفدار جدا بودن مجامع زنان و مردان است يا نه ؟ .
تاريخچه حجاب
آنچه مسلّم است و از كتاب هاي موجود پيداست حجاب در قبل از اسلام در بين ملّت هاي يهود ، ايران باستان و هند وجود داشته است .
و اين قانون حجاب از قانون حجاب اسلامي بسي سخت تر بوده است .
ويل دورانت مي گويد : 1 ( اگر زني به نقض قانون يهود مي پرداخت مثلا بدون آنكه چيزي بر سر داشته باشد به ميان مردم مي رفت و يا در خانه آنقدر بلند صحبت مي كرد كه همسايگانش صدايش را مي شنيدند شوهر حق داشت بدون پرداخت مهريه او را طلاق دهد .)
و همچنين در جاي ديگر مي گويد : 2 (در زمان زرتشت زنان با منزلتي عالي به ميان مردم مي رفتند .)
و بعد از آن مي گويد : (مقام زن در زمان داريوش تنزّل پيدا كرد و در زمان وي زنان  پادشاهان حق نداشتند از حرمسرا ها خارج شوند و در مواقعي زنان از محارم خويش نيز محروم  بوده اند. و زنان حائض در اتاق هايي محبوس مي شده اند و اين امر خود مبناي پرده پوشي ميان مسلمانان به شمار مي رود .)
آيا اين جمله ويل دورانت كه مي گويد : ( و اين امر خود مبناي پرده پوشي ميان مسلمانان به شمار مي رود ) درست است ؟
 طبيعتا خير. زيرا در اسلام زنان حائض از برخي عبادات مانند: نماز و روزه معاف مي باشند ولي آنها مي توانند در هر موقعي با ديگران معاشرت كنند و در رابطه با اينكه به عقيده ويل دورانت حجاب از ايرانيان قبل از اسلام به مسلمانان بعد از اسلام سرايت كرده صحيح نمي باشد ، چون قرآن قبل از اسلام آوردن ايرانيان ، آيات حجاب را تبيين كرده بود . ويل دورانت در قسمت ديگري مي گويد : 3 ( بعد از هجرت ، پيامبرزنان را از پوشيدن جامه گشاد نهي مي كرد امّا بعضي از عرب ها با وضع بسيار زيبا و دلربايي از خانه هايشان خارج مي شده اند .)
اين سخن ويل دورانت غلط است زيرا عايشه همواره زنان انصار را اينچنين ستايش مي كرد:
    ( مرحبا بر زنان انصار كه بعد از نزول آيات سوره ي نور4  ديگر ديده نشد كه مانند سابق بيرون بيايند و سر خود را با روسري هاي سياه پوشاندند .)
حجاب ضد استعمار
معمولاً آدمى در انجام امور روزمره و بديهى كه منطبق با نيازهاى غريزى و حفظ بقاست . از خود چرايى و چگونگى آن را نمى پرسد . مسلماً انديشمندان و اهل تفكر كه در تمام امور غور مى كنند و به خود جسارت پرسش از بديهيات نيز مى دهند ، از اين امر مستثنى هستند . اما انجام چه امورى است كه پرسش عامه مردم را بر مى انگيزاند . وقتى كمه آدمى با امرى غير عادى رو به رو مى شود ، غريزه پرسش بيدار مى شود . مثلاً كارمندى كه هر روز صبح رأس ساعتى معين بر سر كار حاضر مى شده ، اگر روزى به او بگويند كه به وجود وى در اداره نيازى ندارند ، فوراً مى پرسد ، چرا‌؟‌بنابراين مواجهه با امرى غير عادى ، آدمى را به پرسش وا مى دارد و معمولاً آنچه بر اثر عرف و عادت و سنت صورت مى گيرد . امرى عادى و بى نياز از پرسش است .
     اما از جمله اقشارى كه كمتر تن به عادت مى دهد و از همه چيز مى پرسد ، قشر جوان است . نسل جوان با پرسش از آنچه كه تاكنون به عنوان وحى منزل پذيرفته شده ، عصيان مى كند و به يك باره از خود مى پرسد ، چرا آدامس جويدن بر سر كلاس درس ، دراز كشيدن در ميان جمع ، بزرگترها را با ضمير تو مورد خطاب قرار دادن ، دروغ گفتن ، غيبت كردنم و هر آنچه كه در عرف جامعه به عنوان امرى ناپسند جا افتاده است ، زشت و قبيح است . با نگاه شك و ترديد به عرف و عادت نگريستن و از نو پرسيدن ، خصيصه بارز هر نسل جوانى است
     در كنار مفاهيمى كه با عرف و سنت سرو كار دارند ، پرسش از مفاهيم دينى نيز قدمتى به قدر تاريخ خود مذهب دارد . مثلاً حضرت على (ع) مؤمنين را به سه گروه تقسيم مى كند ، بازاريان ، بزدلان و آزادگان . كسانى كه با خدا چون بازرگانان معامله مى كنند و به دنبال چشمداشتى به غنايم و نعمتهاى بهشت ، اصول و فروع دين را رعايت مى كنند ، همچون بازاريان به پرسش پروردگار مى پردازند و كسانى كه از روى ترس و بزدلى به دين خدا روى و از ترس عذاب جهنم و خسران ديدن در آخرت ، راه شريعت خدا مى پويند و دسته سوم آزادگانى هستند كه از روى عشق به خداوند ، به دين خدا گردن مى نهند :
     لفظ جبرم عشق را بى صبر كرد      هر كه عاشق نيست نفى جبر كرد
     در اين مرحله فرد از هيچ نمى پرسد و به هر چه كه در كتاب وحى آمده سر مى سپرد و تن در مى دهد . در اين مرتبه والاى ديندارى . عشق ، تمام معارف دينى را توجيه مى كند و پرسش ، محلى ار اعراب ندارد . بسيار اندكند ، كسانى كه به اين درجه از ديندارى و معرفت الهى رسيده باشند . بنابراين پرسش از مفاهيم دينى از اثبات وجود خدا گرفته تا اصول و فروع دين همواره محل بحث داشته است . از جمله اين مباحث ، بحث حجاب و وجوب صريح آن دردين اسلام است . حجاب يا پوشش ، خاص مذهب اسلام نيست . تاريخ حجاب كه خود مقاله اى جداست ، در خور مقاله اى طولانى است كه در جاى خود بدان مى پردازيم .
     علما در پاسخ به پرسش از فلسفه حجاب از جنبه هاى گوناگون بدان پرداخته اند . برخى از آنان به نص صريح قرآن تمسك جسته و دليلى بر توضيح فلسفه حجاب براى ديگران نمى ببينند . يعنى مى گويند قرآن بر واجب بودن حجاب صحه گذاشته و بحث نيز ندارد . برخى ديگر در قالب سنت به حجاب مى نگرند و پوشش را جزيى از سنت ايرانى برشمرده و بر وجوبش صحه مى گذارند . اما روح جست و جوگر و پرسشگر نسل جوان از فلسفه حقيقى حجاب مى پرسد و از آنجايى كه خداوند انجام هيچ كارى را بدون حكمت و مصلحتى بر بندگانش واجب نساخته است . بنابراين امر حجاب هم نمى تواند بى علت باشد . در اين ميان متفكران دينى از جنبه هاى مختلف به امر حجاب پرداخته اند برخى آن را يك ايدئولوژى ، برخى ديگر حجاب را حافظ امنيت و نظم اجتماعى و همچنين كسانى نيز حجاب را لازمه عفت و پاكدامنى دانسته اند .
     دكتر على شريعتى از جمله متفكران دينى است كه با نگاه جامعه شناسان به مباحث دينى مى نگرد و از ديدگاه جامعه شناختى به تحليل مسايل دينى مى پردازد . دكتر شريعتى كه در بيدارى نسل انقلاب و آگاهى جوانان اين مرز و بوم نقش ارزنده اى داشته است . حجاب را سمبل ايدئولوژى اسلام مى داند .    
     شريعتى مى گويد فرد يا از روى سنت به حجاب تن در مى دهد واين انتخابى نا آگاهانه است و متزلزل و يا از روز آگاهى و اعتقاد پوشش يا حجاب را بر مى گزيند ، كه پايا و ماندگار است .
     .... اين دخترى كه الان مى خواهد پوشش را انتخاب كند ، انگيزه اش چيست / او دو نوع انگيزه دارد ، يك انگيزه اين است كه مادرم همينطور بوده . عمه ام همينطور است ،خاله ام همينطور است ، اما انگيزه ديگر آنست كه اين حجاب نشانه اين است كه من يك طرز تفكر اعتقادى مذهب خاص دارم ، لذا شريعتى مخالف با شكل سنتى حجاب است و بر حجاب سنتى ارزشى را مترتب نمى داند . چرا كه اين حجاب را به راحتى زايل و برداشتنى مى بيند .
     ".... همين آدم به ميزانى كه درس مى خواند . قدرى شعورش بالا ميرود و مسافرتى مى رود ، مى بيند كه زنان ديگر كه حجاب ندارند و هيچ كارشان نشده ، در نتيجه او كه چادرش كمى آن طرف برود ، آن را بر مى دارد و دور مى اندازد . اما در همين جا شريعتى به دفاع از حجاب آگاهانه با پشتوانه ايدئولوژيك مى پردازد .
     .... اما يك حجاب مال نسل آگاهى است كه به پوشش اسلامى بر مى گردد . اين نسلى است كه با اين پوشش اسلامى مى خواهد به استعمار غربى و به فرهنگ اروپايى بگويد 50 سال كلك زدى ، كار كردى ، نقشه كشيدى كه مرا فرنگى ماب كنى ، من با اين لباسم به تو مى گويم نه و به تمام 50 سال كارت فاتحه مى خوانم . مرا نمى توانى عوض كنى ! .... اين كسى كه آگاهانه پوشش را انتخاب مى كند ، مظهر چيست ؟ مظهر يك فرهنگ خاص . يك مكتب خاص ، يك حزب فكرى خاص ، يك جناح خاص و يك جبهه خاص است .اين قيمت دارد ،ارزش دارد . اين آدم ، همين طور كه الان هم ديده مى شود ، در برابر آن دخترى كه اساساً به اين مسأله نمى رسد يا ارزشى برايش قائل نيست ، نه تنها احساس حقارت نمى كند ، بلكه احساس برترى مى كند .
     شريعتى حجاب را نه تنها سمبل مكتب اسلام مى داند ، بلكه ارزشهاى ضد استعمارى آن را نيز از دور نمى دارد :
     ... خانم گاندى ، با آن سارى هاى سه هزار سال ، چهار هزار سال پيش كه مى پوشد و با همه رهبران بزرگ دنيا ملاقات دارد و وارد سازمان ملل كه مى شود پانصد نماينده بلند مى شوند و نيم ساعت برايش دست مى زنند ، هرگز احساس حقارت نمى كند . چرا احساس حقارت نمى كند ؟ به خاطر اينكه آن لباس به معناى آن سارى سنتى موروثى كه بى بى جانش مى پوشيد ، است ! با آن سارى مى خواهد بگويد كه ، من تمدن غرب ، فرهنگ دختر شايسته ، زن روز ، بوردا ... همه را خوانده ام . همه اينهايى را كه به ما تحميل مى كنيد خوانده ام ، من اين لباس را مى خواهم ، با اين لباس به فرانسه ، آلمان غربى ،نيويورك ، ديوان لاهه و سازمان ملل كه مى آيم ، مى خواهم به تمام غرب بگويم : شما دو قرن آمديد تلاش كرديد . جان كنديد كه ما را مثل خودتان كنيد ! من به عنوان مظهر زن امروز هند ، با لباس خودم آمده ام تا به شما بگويم كه همه تلاشهايتان بيهوده بوده و من خودم هستم .
     حجاب به عنوان نمادى ايدئولوژيك ، با خصيصه اى ضد استعمارى و آگاهى بخش در نزد شريعتى تعريف مى شود . تعريفى كه يك روشنفكر و جامعه شناس مسلمان از اين پديده دينى و تاريخى ارائه مى كند .
خدای متعال در کتابش(قرآن) در مورد حجاب نخست می فرماید:
به مومنین بگو چشم های خود را (از نگاه به نا محرم) فرو گیرند و عفاف خود را حفظ کنند.آیه 30 نور
فهرست مطالب
مقدمه      2
تاريخچه حجاب            5 
حجاب ضد استعمار         7   
مفهوم واژه حجاب   13   
سیماى حقیقى مساله حجاب   17   
نگاهى کوتاه به تاریخچه حجاب   18   
پوشش تقویت‏کننده پیوند خانوادگى   25
پوشش موجب استوارى اجتماع است 28   
حجاب ارزش و احترام زن را افزایش مى‏دهد     30
حجاب ارزش و احترام زن را افزایش مى‏دهد      32
بحثى مختصر درباره علل و عوامل پیدایش حجاب      34
آیا مى‏توان گفت عدم امنیت زنان دلیل پیدایش حجاب است؟     41
آیا حجاب ریشه در تمایلات فطرى زن دارد؟          46
آیا منشاء حجاب حسادت در مردان است؟     50   


برچسب ها: دانلود مقاله فلسفه حجاب خرید تحقیق فلسفه حجاب پروژه مقاله فلسفه حجاب مقاله در مورد حجاب مفهوم فلسفه و فوايد حجاب فلسفه حجاب چیست؟ تاريخچه حجاب پوشش تقویت‏ کننده پیوند خانوادگى

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

یاد دادن یادگیری دوباره است دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید