موضوع : تاریخچه علم اصول فقهتوضیح: این فایل به صورت ورد و آماده ی پرینت می باشدعلم اصول فقه
اصول فقه، یکی از مهمترین علوم اسلامی میباشد که جایگاه آن بر پژوهشگران به طور عموم و بر دانشجویان فقه و حقوق به طور خصوص؛ روشن است. در تبیین اهمیت اصول فقه، این بس، که امروزه دستیابی به احکام شریعت، بدون آن ناممکن است و این علم علاوه بر اینکه نسبت به علم فقه (دستیابی به احکام الهی) در حکم ابزار است، همانند علم منطق به صورت مستقل نیز ارزش و اهمیت ویژهای دارد. این پژوهش کوتاه بر آن است تا به معرفی مختصر، جامع و مستند این علم بپردازد.
● تعریف علم اصول فقه
در تعریف اصطلاحی اصول فقه عبارتهای مختلفی از اصولیین شیعه و اهل سنت ارائه شده که در ذیل به چند تعریف معروف اشارهای گذرا خواهیم داشت:
۱) بسیاری از فقیهان قدیم، این گونه تعریفی برای علم اصولفقه ارائه کردهاند: «هو العلم بالقواعد الممهدهٔ لاستنباط الأحکام الشرعیهٔ الفرعیهٔ»؛ یعنی اصول فقه عبارت است از علم به قواعدی که برای به دست آوردن احکام شرعی فرعی، آماده شده است.
ولی متأخرین بر این تعریف اشکال نمودهاند که چنین تعریفی شامل مسأله حجیت ظن در صورت انسداد و مسأله اصول علمیه نخواهد شد. از این رو در گریز از این اشکال جملهٔ دیگری بر این تعریف افزودهاند: «او التی ینتهی الیها فی مقام العمل، یا هر آنچه که نهایتا درمقام عمل به آن استناد میشود.»
۲) مرحوم نائینی، تعریف دیگری ارائه کرده است: «هو العلم بالکبریات التی لو انضت الیها صغریاتها یستنتج منها حکم فرعی کلی»؛ علم اصول علم به کبریاتی است که چنانچه صفریات به آنها ضمیمه شود، حکم فرعی کلی استنتاج میگردد.»
۳) تعریف حضرت امام از علم اصول: «هو التواعد الالیهٔ التی یمکن ان تقع کبری لاستنباط الاحکام الکلیهٔ الفرعیهٔ الالهیهٔ او الوظیفهٔ العملیهٔ»؛ علم اصول فقه قواعد آلی و ابزاری میباشد که ممکن است در مسیر استنباط احکام کلی فرعی قرار گیرد و با بیان کنندهٔ وظیفه عملی مکلف باشد.
۴) و اصولیین شافعی مذهب، علم اصول را این گونه تعریف کردهاند: «هو معرفهٔ دلائل الفقه اجمالا و کیفیهٔ الاستفادهٔ منها و حال المستفید»؛ علم اصول فقه معرفت دلایل فقه به طور اجمالی و شناخت نحوهٔ استفاده از آنها و معرفت حال مستفید میباشد.
● موضوع علم اصول
در این که موضوع اصول فقه چیست؟ میان اندیشمندان این علم اختلاف نظر وجود دارد که ما به مهمترین آنها اشاره میکنیم:
الف) موضوع علم اصول ادلهٔ اربعه (کتاب، سنت، اجماع و عقل) با وصف دلیل بودن میباشد، این دیدگاه مشهور اصولیین است که ادلهٔ اربعه را بما هی ادلهٔ موضوع این علم میدانند.
ب) برخی دیگر از عالمان اصولی، ادلهٔ چهارگانه را بدون لحاظ وصف دلیل بودن، موضوع علم اصول فقه میدانند.
ج) و گروهی همانند آیت الله بروجردی موضوع اصول فقه را حجت در فقه دانستهاند، یعنی در این علم از عوارض حجت در فقه بحث میشود.
د) موضوع علم اصول یک امر کلی است که برخی از مصادیقش ادلهٔ اربعه میباشند امّا برخی دیگر از موارد و مصادیقش امری دیگر است. با ایراد به تعاریف یادشده این تعریف مورد پسند مرحوم آخوند و برخی از متأخرین قرار گرفته است.
مرحوم محقق مظفر چنین مینویسد: اصول فقه از موضوع خاصی صحبت نمیکند، بلکه از موارد بسیاری که در جهت استنباط حکم شرعی قرار بگیرد، بحث میکند. بنابراین هر آنچه که شایستگی دلیل بودن برای استنباط حکم شرعی را داشته باشد، موضوع اصول فقه است.
و شهید صدر نیز موضوع علم اصول را عناصر مشترکی دانسته که در استنباط حکم به کار گرفته میشوند و به نظر این تعریف دارای اشکالهای کمتری بوده و قابل دفاع میباشد.
● هدف علم اصول فقه
با گذر از عصر صدر اسلام که مردمان تکالیف خویش را مستقیماً از معصومین میگرفتند و یا در عصر صحابه که به نقل احادیث در تعیین وظایف اکتفا میجستند، در زمانهای بعدی، ناقلان و راویان احادیث ازدیاد یافت؛ و مشکلات بسیاری در خصوص استفاده از روایات که در حقیقت تفسیری بر قرآن، و تعیینی بر وظایف مسلمانان بود، پیش آمد. افرادی به جهت تأمین اهداف سیاسی و شخصی به دروغ از زبان پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ و امامان ـ علیهم السلام ـ نقل حدیث نمودند. در نتیجه درچگونگی احوال راویان تردید شده و در پیرامون دین از لحاظ زبان، فرهنگ، شیوهٔ نگرش و تفکر، اندازهٔ معلومات و چگونگی عادات، اخلاق، آداب و رسوم به اختلاف و تفاوت فراوان پدید آمد. از این رو کار فهم تکالیف دینی ، به کلی دگرگون و معرفت دین وعمل به وظایف شرعی و الهی دشوار گشت. در چنین بستری، پیروان حقیقی دین اسلام که طالب کشف دستورات و فرامین دینی بودند، از سویی، دسترسی به امام معصوم ـ علیه السلام ـ هم نداشتند و مشکلات فراوانی در این مسیر رخ مینمودند: تعارض برخی از روایات با قرآن و یا روایات دیگر، محل بردن دلالت پارهای از احادیث، چگونگی الفاظ قرآن و سنت از قبیل: عام و خاص، مطلق و مقید، مجمل و مبیّن، ناسخ و منسوخ، و… و اعتبار یا عدم اعتبار برخی از دلایل مثل: قیاس، اجماع و عقل در کنار کتاب و سنت، به طور کلی حجیت ادله از حیث سند ودلالت،[۱۳] در پی اینگونه مسائل و همانند آن، به تدریج علمی تدوین شد تا در رفع این مشکلات و رسیدن به قواعد و قوانینی برای استنباط راهنما گردد.
بنابراین، باید گفت: غرض و هدف اصلی علم اصول؛ توانا شدن بر استنباط احکام شرعی فرعی و استخراج تکالیف دینی از روی ادلهٔ آنها میباشد، به گونه های دیگر غرض از فقه را میتوان با واسطه هدف علم اصول فقه دانست.
● موسس علم اصول
همانگونه که برخی از اندیشمندان گفتهاند، اولین کسانی که در مورد علم اصول سخن گفتهاند و آن را پایهگذاری کردهاند امام باقر و امام صادق ـ علیهم السلام ـ هستند. که قواعد اصولی را بر اصحاب خود املاء کردند، مجموعهٔ این قواعد را برخی از علمای متأخر در کتبی مثل «اصول الی الرسول» و «الاصول الاصلیهٔ» و «الفصول المهمهٔ فی اصول الائمهٔ» جمع آوری کردند.
فهرست مطالب
عنوان شماره صفحه
علم اصول فقه 1
تعریف علم اصول فقه1
موضوع علم اصول 2
هدف علم اصول فقه 3
موسس علم اصول 4
تألیفات در علم اصول فقه5
غنای اصول فقه شیعه 6
مباحث مهم اصول 6
تاريخچه علم اصول فقه و كتب اصلی آن 7
چگونگی پیدایش اصول فقه 11
اشاره 11
مقدمه 12
پیشینه پژوهشهای تاریخی در علم اصول 12
تاریخچه علم اصول، علم اصول فقه 16
فلسفه اصول فقه 18
نوشتاری از حجت الاسلام دکتر هادوی تهرانی 18
نگاهی دوباره 19
علم و فلسفه علم 20
علت نامگذاری فلسفه علم 21
بخش های فلسفه علم 21
تاریخ علم 22
مبادی علم 22
مبادی مورد بحث در یک علم 23
روششناسی علم 23
تعامل علم با سایر علوم 24
منابع فقه 24
قرآن 25
سنت 26
اجماع 28
عقل 29
منابع و ماخذ 31
برچسب ها: تحقیق تاریخچه علم اصول فقه دانلود و خرید تاریخچه علم اصول فقه تاریخچه علم اصول فقه اصول فقه مبادی علم عقل فلسفه علم علم اصول